دوستان کم و دشمنان زیاد چه فایده ای دارد؟
نویسنده : Admin | تاریخ : 15:2 - سه شنبه 5 شهريور 1392
مردی به نام«جمیل» سالیان دراز منشی دربار ساسانیان بود. او عصر حضرت علی(ع) را درک کرد و در ایام حکومت آن حضرت سخت فرسوده و پیر شده بود. موقعی که امیرالمؤمنین(ع) به نهروان آمد و از حال جمیل پرسش فرمود، گفتند: در قید حیات است.
دستور دادند احضارش کنند، وقتی شرفیاب شد، حضرت در اولین برخورد دید که هوش و حواس پیرمرد سالم است و تنها چشم خود را از دست داده است. از او سوال کردند: ای جمیل شایسته است انسان چگونه باشد؟
جواب داد: باید دوستانش کم باشند و دشمنانش بسیار.
فرمود: ای جمیل سخن تازه و بی سابقه می گویی. همه ی مردم در این نظر متفقند که داشتن دوست زیاد بهتر است.
عرض کرد: مطلب آن طور نیست که گمان کرده اند و سپس توضیح داد که:
دوستان زیاد وقتی به انجام حاجت آدمی دست می زنند آن طور که باید و شاید به انجام وظیفه قیام نمی کنند و نتیجه معکوس عاید می گردد؛ مثل آنکه زیادی کشتی بان باعث غرق کشتی می شود.
حضرت فرمودند: این که می گویی صحیح است چه آنکه من آن را آزمایش کرده ام.
سپس فرمودند: بسیاری دشمن چه فایده ای دارد؟
جواب داد: وقتی دشمنان انسان زیاد باشند آدمی همواره مراقب کارهای خویشتن است، می کوشد تا سخنی نگوید که از وی خرده بگیرند، یا لغزشی از او بروز نکند تا مورد مؤاخذه واقع شود و بر اثر مراقبت ها و دقتهای پی گیر برای همیشه از خطا و لغزش مصون خواهد ماند.
حضرت علی (ع) گفته ی پیرمرد را پسندید و نیکو شمرد و مورد تأییدش قرار داد.
منبع: قصه های تربیتی،ص۱۸۹-۱۹۰.
سایت افکارنیوز
نظرات شما عزیزان: